پس از فرار اشرف غنی و بهدست گرفتن قدرت از سوی طالبان، اکثر دادستانهای کشور یا به خارج فرار کردهاند و یا هم از ترس به مکانهای نامعلوم پناه بردهاند؛ دراین میان اما برخی دادستانها بهشمول دادستانهای زن، که به کشور ایران فرار کرده بودند، پس از گذشت چندین ماه هنوزهم در حالت بیسرنوشتی بهسر میبرند. یکی از این بانوان دادستان بهنام مستعار مدینه است.
او در گفتوگو به آماج میگوید، از دو سال بدینسو همچون دادستان مبارزه علیه جرایم امنیت داخلی و خارجی امنیت ملی کارکرده است، اکنون اما به ایران فرارکرده است. بانو مدینه تصریح میکند که پس از بهقدرت رسیدن طالبان بارها تهدید به مرگ شده است. به گفتهی او، تنها طالبان او را تهدید نکردهاند، بلکه جنگسالاران نیز به او هشدار فرستاده بودند که اگر پیدا کنند، میکُشند.
او میافزاید که در جریان ماموریت، پروندههای کلان را بررسی کرده که برخی فرماندهان طالبان وتفنگدارن غیرمسوول تا ۳۰ سال محکوم به زندان شدهاند. اما پس از سقوط جمهوریت، به گفتهی او حالا زندانیهای جنگی و فرماندهان طالب، درپی انتقام از او و همکارانش اند.
بانو مدینه از چهارماه بدینسو در ایران بهسر میبرد. میگوید، با مشکلهای اقتصادی دستوپنجه نرم میکند، رفتار ایرانیها را وحشتناک میخواند و کشورهای مدافع حقوق زن را نیز به باد انتقاد میگیرد که هیچکاری برای او و همکارانش انجام نداده اند و سرنوشت نامعلومی دارند که مشخص نیست به کجا میانجامد.
این در حالیست که طالبان از شروع حاکمیت شان، همواره در برابر زنان از خشونت و بدرفتاری کار گرفته و محدویتهایی را در برابر آنان وضع کردهاند.
با این حال، دینا احمدی که یکی دادستانهای نظامی است، به آماج میگوید که از سوی طالبان و زندانیهای پیشین، مورد تهدید قرار گرفته و مجبور است تا هر از گاهی، ازجایی بهجایی دیگر برود تا شناسایی نشود، ورنه به قیمت جانش تمام خواهد شد.
بانو احمدی میافزاید، جامعهی جهانی و کشورهای حامی حقوق بشر، هیچکاری برای دادستانهای زن که خطرناکترین پروندهها را بررسی کردهاند، انجام نداده است.
بانو احمدی تصریح میکند که کشورهای بزرگ برای حمایت از زنان تنها شعارهای دروغین میدهند و در عمل کاری نمیکنند. او میگوید که «تا چی زمانی هویت خودم را تغییر بدهم.»
او آیندهاش را تاریک و زحمات چندین سالهاش را صفر حساب میکند.
در همین حال، مطیعالله شهاب، یکی از مسوولان انجمن دادستانهای افغانستان به آماج میگوید که پس از سقوط جمهوریت، پنج دادستان کشته شده و هشت تن دیگر هم زخمی شدهاند. آقای شهاب تصریح میکند که شماری از کارمندان شان به گونهی قانونی و یا قاچاقی به ایران و پاکستان فرارکردهاند که از ماهها بدینسو بیسرنوشت اند.
به گفتهی آقای شهاب، برخورد نادرست مسوولان طالبان با دادستانها، مقرریهای بیمورد، تحت نظارت گرفتن شماری از دادستانها در ولایتها، برکناری شماری از دادستانها بدون دلیل موجه و در خطر بودن جان آنان، از کلانترین مشکلهای شان است که توجه جدی برای حل آن ازسوی سران طالبان انجام نمیشود.
دادستانهای زن درحالی از بیتوجهی جامعهی جهانی برای مصوونیت جان و بیسرنوشتی در کشورهای همسایه خبر میدهند، که سازمان ملل و کشورهای حامی حقوق بشر، همواره عملکرد طالبان در برابر زنان را محکوم کرده و یکی از پیششرطهای شان برای بهرسمیت شناختن طالبان، احترام به حقوق بشر و حمایت از آزادیهای مدنی و مشارکت زنان در قدرت است؛ چیزی که از سوی مدافعان زن بسنده گفته نشده وخواستار اقدامهای فوری از سوی جهان استند.
گفته میشود که پیش از جمعشدن گلیم حکومت اشرف غنی، ششهزار دادستان مسلکی و چهارهزار کارمند اداری دادستانی کُل در کشور فعالیت میکردند که پس از رویکار آمدن طالبان صدها دادستان به خارج فرارکرده و صدهای تن دیگر در وضعیت بدی اقتصادی و تهدیدات جانی در خفا زندگی میکنند.