روایت بیرونی حرکت ضد طالبان؛ جبهه‌ی مقاومت به دنبال چیست؟

توسط دانیال سلواتور شیفر
ازراست به چپ: پروفسور دانیال سلواتور شیفر، علی میثم نظری، فرانسوا هولاند و عبید مهدی
  • مترجم: عبید مهدی

«دیدگاه» بیان‌گر نظریات صاحب‌نظران است و آماج‌نیوز در این مورد «پالیسی توازن» را دنبال می‌کند و از دیدگاه تمامی طرف‌ها استقبال و نشر می‌کند.

۱۵ اگست ۲۰۲۱؛ در آن روز فاجعه‌بار و فراموش‌ناشدنی، کابل به دستان‌ خونین طالبان افتاد. گروهی از اسلام‌گرایان متعصب که تنها شریعتِ خشک و سخت را به‌عنوان قانون می‌شناسند. این گروه با استفاده از شکست‌سنگین و خروج شتاب‌زده نیروهای امریکایی از افغانستان، در حال برپا کردن رژیمی‌اند که هیچ بهایی به حقوق بشر و ابتدایی‌ترین ارزش‌ها از جمله آزادی‌های مدنی قائل نیستند و برایند آن، بربریت تمام‌عیار سیاسی- مذهبی است. مردم افغانستان به‌ویژه زنانی‌که ام‌روز از هست‌و‌بود خود محروم شده‌اند و در زیر زندان سیاری که برقع (چادری) نام دارد در تاریکی محض فرو رفته‌اند، مفهوم وحشتناک چنین دیکتاتوری را بهتر از همه می‌دانند. این فاشیزم اسلامی است که حتی نازی‌های دیروز نیز نتوانستند در بدترین توهمات ایدئولوژیک خود تصورش کنند.

جبهه‌‌ی مقاومت ملی

بنابراین، بدون کوچک‌ترین تردیدی و نیز برای پابندی به افتخار تمدنی که به آن تعلق دارم، در برابر این وضعیتی که ناگهان بر سر این مردم فقیر، هرچند باوقار افغانستان فرود آمد، به گونه‌ی فوری موقف گرفتم و در کنار جبهه‌ی مقاومت ملی ایستادم. نوشتن مقاله‌‌ها و یادداشت‌های پی‌در پی برای رسانه‌ها، بخشی از این موقف‌گیری‌های من بوده است. جبهه‌ی مقاومت ملی از سه رکن سیاسی، نظامی و مدنی درست در روز سقوط کابل، توسط احمد مسعود جوان ایجاد شد.

احمد مسعود، پسر فرمانده‌ی فقید احمد شاه مسعود، آن مبارز افسانه‌های دره‌‌ای پنجشیر است که بین سال‌های ۱۹۷۹ تا ۲۰۰۱، در برابر تهاجم شوروی و سپس تهاجم طالبان مقاومت کرد. بنابراین، با عزم و فداکاری آمیخته با آموزه‌های فلسفی که به آن معتقدم و هم‌چنین ارزش‌های اخلاقی فردی ام که برگرفته از آموزه‌های امانوئل کانت بزرگ است، من به دو پایتخت اصلی اروپا، پاریس و بروکسل، یک سری نشست‌های مهم سیاسی و رسانه‌‌یی را برای نمایندگان این جبهه ترتیب دادم. من در این نشست‌ها، علی میثم نظری، مسئول روابط خارجی و عبید مهدی، روشن‌فکر جوان و عضو جبهه‌ی مقاومت را هم‌راهی کردم.

ملاقات با رییس‌جمهور فرانسوا هولاند در پاریس

نخستین و مهم‌ترین ملاقات هم از نظر وزن سیاسی و هم از نظر اهمیت نمادین آن، دیداری بود که در ۱۳ جنوری ۲۰۲۲ در پاریس با فرانسوا هولاند، ريیس‌جمهور پیشین فرانسه برگزار شد. او که نسبت به وضعیت غم‌انگیز افغانستان آگاه و حساس است، ساعتی در دفتر کارش، با گرمی و مهربانی از ما پذیرایی کرد. آقای رییس‌جمهور به همین مناسبت با احمد مسعود تلفنی صحبت کرد. این خبر ابتدا از حساب توییتر علی میثم نظری نشر شد که از آقای رییس‌جمهور هولاند به‌خاطر این ملاقات قدردانی می‌کرد و نیز در رابطه به صحبت تلفنی بین احمد مسعود و فرانسوا هولاند اطلاع رسانی شده بود، به‌زودی این خبر از حساب توییتر رسمی رییس‌جمهور هولاند نیز نشر شد که در آن به روشنی گفته شد: «من به احمد مسعود از پشتیبانی کامل خود در مبارزه برای دموکراسی در افغانستان اطمینان دادم.»

جرأت اخلاقی و شفافیت سیاسی

 خبر این ملاقات به سرعت در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها نشر شد و تأثیر آن بر مردم افغانستان و به‌ویژه سربازان مقاومت در برابر طالبان، بسیار مثبت و امیدوار کننده بود. جرأت اخلاقی و شفافیت سیاسی آقای هولاند در بیان موقف‌‌اش راجع به افغانستان قابل تمجید است.

بروکسل و دیپلوماسی بلژیکی در قلب اروپا

بروکسل نه تنها پایتخت بلژیک، بل‌که پایتخت اتحادیه اروپا و نیز پایتخت سازمان ناتو است و فعالیت سیاسی و رسانه‌یی در آن، از جای‌گاه ویژه‌ی در اروپا برخوردار است. سفر من با علی میثم نظری و عبید مهدی در پاریس به پایان نرسید. پنج روز پس از ملاقات با فرانسوا هولاند، ملاقاتی مهم در مقر وزارت امور خارجه‌ی بلژیک داشتیم. در این ملاقات دو دیپلومات مهم این کشور حضور داشتند که با گرمی و دقت سخنان ما را شنیدند. یکی از آن‌ها کارشناس مسائل آسیا و افغانستان بود. مطمئنأ به دلیل‌های اختیاری و پروتکلی این وظیفه‌ی من نیست که در این‌جا محتوای ملاقات را فاش کنم. با این وجود اجازه دهید بگویم که این دو نمایند‌ه‌ی برجسته‌ی دیپلماسی بلژیک، با توجه و علاقه به سخنان ما گوش دادند. 

کمک‌های بشردوستانه، حقوق بشر و زنان، مبارزه با تروریسم بین‌المللی

در خط مقدم نگرانی‌های مشروع در دست‌گاه دیپلماسی بلژیک، اراده‌ی ملموس و جدی برای کمک بشردوستانه به مردم افغانستان، وجود دارد که به طرز چشم‌گیری تنها، گرسنه و بی‌پناه مانده‌اند. مانند هر دموکراسی در خور نام دیگر، برای بلژیک نیز حقوق بشر و البته حقوق زنان در افغانستان، اصلی‌ترین دغدغه است. این حقوق ام‌روز در تیررس تهدید رادیکالیسم طالبان قرار دارد. این نیز بسیار مهم است تا خطر شدیدی که دهشت‌افگنی جهانی از خاک افغانستان برای دموکراسی های مدرن، آزاد و سکولار، ایجاد کرده است را بدون دخالت در امور داخلی افغانستان، تا حدی کاهش دهیم.

برای یک افغانستان آزاد و دموکراتیک، بدون تبعیض قومی، مذهبی و جنسیتی 

نتیجه‌گیری، در پایان این سفر سیاسی – دیپلماتیک بین پاریس و بروکسل چه خواهد بود؟ پاسخ را به خود علی میثم نظری، مسئول روابط خارجی جبهه‌ی مقاومت ملی می‌گذاریم. 

جبهه‌ی مقاومت، قدرت طالبان را که با زور و خشونت به دست آمده، نامشروع می‌داند. حاکمیت طالبان از اعتبار سیاسی نزد اکثریت بزرگ مردم افغانستان برخوردار نیست. این جبهه از یک افغانستان آزاد و دموکراتیک، بدون تبعیض در قومیت، ملیت، مذهب، فرهنگ، زبان یا جنسیت، با احترام کامل به تفاوت‌های اجتماعی، یعنی به سوی یک کشور واقعاً مدرن دفاع می‌کند که دیگر مبتنی بر یک قدرت بیش از حد متمرکز و شبه سلطنتی نباشد. دولت آینده‌‌ی مد نظر این جبهه، بر اساس یک الگوی کثرت‌گرا و فدرال، مانند بلژیک، آلمان یا سويس استوار است. از دید مردم افغانستان، جبهه‌ی مقاومت، تنها سازمانی است که توان و اعتبار عملی ساختن این برنامه را دارد. کشوری‌که به این ترتیب بتواند، زیر نام حقوق بشر و حقوق زن، برابری و برادری و هم‌دیگرپذیری و به نفع بشریت، جای‌گاه شایسته‌ی خود را در میان ملت‌های جهان دوباره پیدا کند.

مبارزه‌ای یک‌سان برای تمدن و علیه بربریت، به‌نام انسان‌گرایی

می‌توان گفت که نبرد کنونی در افغانستان برای آزادی و صلح، مبارزه‌ی ما نیز است. این مبارزه برای غرب، برای خودِ تمدن است، که بدون آن هیچ انسان‌گرایی ارزش‌مند نیست؛ دقیقأ به همین دلیل است که سازمان ملل نیز مانند ناتو و اتحادیه اروپا، هرگز نباید رژیم منفور این وحشی‌های جدید یعنی طالبان را به رسمیت بشناسد‌.

محکومیت مذاکرات اُسلو با طالبان

جبهه‌ی مقاومت ملی با الگوبرداری از جامعه‌ی مدنی افغانستان به صورت کل، مذاکرات این روزها در اُسلو، پایتخت ناروی، که بین برخی از کشورهای غربی با نماینده‌گان طالبان برگزار شد را به شدت محکوم می‌کند. برگزاری چنین نشستی از سوی رهبران سیاسی که در آن دخیل بوده‌اند، خود نشان دهنده‌ی یک خیانت دیگر به مردم افغانستان است. نکته‌ی در خور توجه دیگر، حضور انس حقانی در هیأت طالبان است. او یکی از سران شبکه‌ی مخوف حقانی و مسئول مالی این شبکه است. شبکه حقانی توسط پدر او یعنی جلال‌الدین حقانی بنیان‌گذاری شد و حالا برادر بزرگش سراج‌الدین حقانی رییس آن است. این سازمان مسئول حمله‌های مرگ‌بار و مسئول قتل هزاران شهروند افغانستان است. این شخص در سال ۲۰۱۳ در افغانستان بازداشت و از جانب دادگاه به اعدام محکوم شد. او تا سال ۲۰۱۹ در زندان بگرام به‌طور شدید زیر نظر بود تا آن‌که از جانب اشرف غنی با دو گروگان خارجی تبادله شد. این سازمان یکی از متحدین اصلی القاعده و خون‌ریزترین شاخه‌ی طالبان است. در حال حاضر، سراج‌الدین حقانی خود را وزیر داخله‌ی حکومت طالبان اعلام کرده است در حالی‌که تحت تعقیب پولیس «اینترپول» قرار دارد و دولت امریکا برای پیدا کردن او ۱۰ میلیون دالر جایزه تعیین کرده است.

شرم بر غرب باد که به آرمان‌های خود و آرزوهای مردم افغانستان خیانت کرد

به طور خلاصه می‌توان گفت که این مذاکرات در اُسلو، با حضور چنین جنایت‌کارانی، برای عادی‌سازی روابط آیند‌ه‌ی کشورهای غربی برگزار گردید و با رژیم منفور دیکتاتوری طالبان – که لکه‌ی ننگی است بر جبین کشورهای اروپایی – گفت‌و‌گو صورت گرفت. از این رو، این پرسش را می‌توان مطرح نمود که چه‌گونه اروپا، همان اروپایی که در رابطه به ارزش‌ها، دموکراسی و تمدنش سخن رفت، می‌تواند با وقاحت تمام چنین گروه‌ی تروریستی را بپذیرد؟ تاریخ در این مورد قضاوت خواهد کرد‌.

پست‌های مرتبط

نظر بگذارید